دکتر محرم آقازاده – ونکوور
بهنظر من هنوز باید امور فرهنگی بر بُعد اقتصادی توسعه، ارجحیت داشته باشد.
توران میرهادی
سیده توران میرهادی | |
تولد | ۱۳۰۶، شمیران، تهران |
درگذشت | ۱۸ آبان ۱۳۹۵ (در سن ۸۹ سالگی) |
علت مرگ | عارضهٔ مغزی |
پیشه | استاد ادبیات کودکان، نویسنده و متخصص آموزشوپرورش |
نقشهای برجسته | بنیانگذاری شورای کتاب کودک |
لقب | مادر آموزشوپرورش مدرن ایران |
همسر | همسر اول – سرگرد جعفر وکیلی (ازدواج ۱۳۳۱–۱۳۳۳ اعدام شد)
همسر دوم – محسن خمارلو |
مدفن | قطعهٔ هنرمندان امامزاده عبدالله، شهر ری |
تا خیابان انقلاب، خیابان ابوریحان، خیابان شهید وحید نظری، شمارهٔ ۳۱ را با چشمان بسته هم میتوانم رانندگی کنم. خانهٔ شمارهٔ ۳۱ در خیابان شهید وحید نظری خانهٔ کوچکی است. همه میدانند این خانه، خانهٔ فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان است. خانهای کوچک که فرهنگ دختران و پسران ایرانزمین را میپرورد.
انسانهایی انسان به این خانه آمدوشد دارند. از این دست هستند کسانی چون، هوشنگ مرادیکرمانی، اسفندیار معتمدی، نوشآفرین انصاری، شهناز خانلو، علی بلوکباشی، عباس حری و بسیار کسان دیگر.
در این خانه، همه در پی یک چیزند و آن، چیزی جز فرهنگ و پرستاری فرهنگ نیست.
خانهٔ فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان مادری دارد که سرِ همه مادرها و پدرها است. چون او سالهاست که، هم مادری میکند و هم پدری. او توران میرهادی است. زنی که بیش از ۶۰ سال برای تربیت و فرهنگ ایرانی کوشید.
بیسبب نیست که به فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان میروم. فرهنگنامه، جایی است برای همهکس، بهویژه برای کودکان و نوجوانان. تنها جایی که در ایران میتوان یافت که، در آن کودکان مرجع معیارند، فرهنگنامه است. آیدین، پسرم، یکی از کودکانی است که با فرهنگنامه کار میکند. کودکان مقالههای نوشتهشده را میخوانند و دربارهٔ قابلفهمبودنِ آن سخن میگویند، واژهها را میسنجند و واژهای جدید پیشنهاد میکنند. در کنار آن، در کلاسهایی چون شاهنامهخوانی هم شرکت میکنند. در واقع، اجرت کودکان با فرهنگ پرداخت میشود. این، همان قدرشناسیای است که هر فرهنگمندی خود را بدان ملزم میداند.
برای من، جویندهٔ شیوههای تربیت، انگیزهٔ والاتری از آیدین وجود دارد تا وارد فرهنگنامه بشوم. توران خانم در فرهنگنامه حضور دارند. دیدن کوشندگی توران خانم، میآموزدم، یادم میدهد، نهیبم میزند و بیدارم میکند. همهچیز برای توران خانم میرهادی (خمارلو) مهم است، گفتن و نوشتن و آموختن. هر آنچه میکند با مهر آمیخته است و هر آنچه یادت میدهد، جوهرهای از دانش و تجربۀ زیستهای را در بر دارد. سؤالهایم را از ایشان میپرسم. من که عاشق ژان پیاژه وهانری والن هستم و توران محضر آنان را درک کرده است، فرصتی مناسب پیش میآید تا از ظرافتهای کاری آنان بپرسم. از کسانی بپرسم که آموزش و پرورش نوین اروپا و امریکا وامدار افکار آناناند.
توران با تجربههای مدرسهداری خود و با اندیشهٔ پالایشیافتهٔ خود، آموختههای من از کتابها و آرای اندیشمندان تعلیم و تربیت را صیقل میدهد. مهمتر از همه، وقتی خدانگهدار میگویم، مشق شب من را فراموش نمیکند و پرسش از آموختههایم برای دیدارهای بعدی را به تأکید یادآوری میکند.
هجدهم آبان ماه سال ۱۳۹۵ است. توران خانم چشم بر روی جهان بسته است. باور نمیکنم. دلم میخواهد دنبال توران بگردم. شعر غریبانهٔ هوشنگ ابتهاج (سایه) تمام ذهنم را پر میکند.
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانهٔ او نیست پی لانه بگردید
یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت، پی دانه بگردید
سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بُن تاک
در این جوش شراب است، به خُمخانه بگردید
اکنون دیگر توران رفته است، باید به خُمخانهٔ او رفت. باید خُم عظیم فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان را جست.